دشمنان معروف دنیای سینما که در واقعیت دوست یکدیگرند
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۳۹۵۰۶
در فیلمها گاهی دشمنی و رقابت میان شخصیتها آنچنان باورپذیر از آب درمی آید که تماشاگران فراموش میکنند بازیگران شان در دنیای واقعی دشمن یکدیگر نیستند. بعضی از این بازیگرها از پیش از همکاری شان با یکدیگر دوست بوده اند و بعضی از این دوستیها هم در جریان تولید همان پروژه شکل گرفته اند.
کریس همسورث و تام هیدلستون در «انتقام جویان» (Avengers) و «ثور» (Thor)به گزارش روزیاتو، کریس همسورث و تام هیدلستون در دنیای مارول نقش دو برادر، لوکی و ثور را ایفا میکنند که اختلافات زیادی با یکدیگر دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همسورث در مصاحبهای دراینباره گفته: «شما یا با کسی شیمی دارید یا ندارید؛ و خوشبختانه بین من و تام وجود داشت. برای همین بازی در نقش دو برادر برایمان بسیار راحت و لذتبخش بود.»
روپرت گرینت و تام فلتون در «هری پاتر» (Harry Potter)شخصیتهای دراکو مالفوی و رون ویزلی با بازی تام فلتون و روپرت گرینت شاید یکی از مشهورترین شخصیتهای رقیبی باشند که بازیگران آنها در واقعیت با یکدیگر دوست هستند. فلتون و گرینت نزدیک به دو دهه است که دوستی بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و آنها هنوز هم مانند کودکی شان سر به سر یکدیگر میگذارند.
ونسا هاجنز و اشلی تیزدیل در «دبیرستان موزیکال» (High School Musical)ونسا هاجنز و اشلی تیزدیل گرچه در مجموعه فیلم «دبیرستان موزیکال» نقش دو رقیب را برعهده داشتند، اما این همکاری باعث دوستی این دو بازیگر با یکدیگر شد و آنها حالا از هر وقت دیگری به یکدیگر نزدیکتر به نظر میرسند.
تیزدیل دربارهی هاجنز گفته: «چیزی که من درمورد ونسا دوست دارم این است که خیلی بااستعداد است و فکر میکنم نقطهی اشتراک مان این باشد که هر دو واقعاً متواضع هستیم.»
هاجنز نیز یک بار پس از باردار شدن تیزدیل اینگونه برای دوست قدیمی خود ابراز احساسات کرده بود: «برای برگشت به لس آنجلس و آواز خواندن برای اشلی و بچهی در راهش خیلی هیجان دارم. برای او و همسرش خیلی خوشحالم. هنوز باورم نمیشود اشلی دارد مادر میشود، ولی خیلی احساساتی و هیجان زده شده ام.»
لی لی راینهارت و مادلین پچ در «ریوردیل» (Riverdale)بتی و شریل ِ سریال «ریوردیل» گرچه باهم کنار نمیآیند، اما بازیگران آن ها، لی لی راینهارت و مادلین پچ دوستی نزدیکی با یکدیگر دارند، آنقدر نزدیک که همدیگر را «بهترین دوستان» خود خطاب میکنند و حتی زمانی با یکدیگر همخانه بودند. راینهارت یک بار دربارهی پچ گفته بود: «مادلین بهترین دوست من است. ما باهم زندگی میکنیم. میتوانیم باهم دربارهی مسائل شخصی و روابط عاشقانه مان و هر چیز دیگری صحبت کنیم و من حس میکنم او همیشه پشتم است.»
پاتریک استوارت و ایان مک کلن در «مردان ایکس» (X-Men)پاتریک استوارت و ایان مک کلن، بازیگران نقشهای پروفسور ایکس و اریک لنشر، از دههی ۱۹۷۰ یکدیگر را میشناسند. آنها به قدری به یکدیگر نزدیک اند که مک کلن در سال ۲۰۱۳ در مراسم عروسی استوارت او را به عقد همسرش درآورد.
از آنجایی که این دو بازیگر انگلیسی زیاد باهم مقایسه میشوند، مک کلن یک بار در اینباره گفت: «ما در واقع یک بازیگر هستیم. فعالیت بازگیری مان هم مثل هم بوده است. با هم یکسان هستیم. ما رقیب هم نیستیم.»
شارلیز ترون و کریستن استوارت در «سفیدبرفی و شکارچی» (Snow White and the Huntsman)شارلیز ترون و کریستن استوارت که در فیلم «سفیدبرفی و شکارچی» نقش دو شخصیت رقیب را برعهده داشتند، ماجرای دوستی جالبی دارند.
به گفتهی ترون آنها در پروازی به کنفرانس کمیک کان به هم برخوردند و خیلی زود جذب یکدیگر شدند: «ما در پروازی به سن دیه گو برای شرکت در کنفرانس کمیک کان باهم آشنا شدیم. از لحظهی آشنایی با کریستن فقط ۵ دقیقه گذشته بود که شیفته اش شدم.»
تام هالند و جیک جیلنهال در «مرد عنکبوتی: دور از خانه» (Spider-Man: Far From Home)تام هالند و جیک جیلنهال بعد از بازی در فیلم «مرد عنکبوتی: دور از خانه» به دوستان نزدیک یکدیگر بدل شدند، فیلمی که هالند نقش اصلی آن را برعهده داشت و جیلنهال نیز در آن نقش ابرشروری به نام میستریو را ایفا میکرد. در نشستهای خبری فیلم آنها تعامل زیادی با یکدیگر داشتند و پس از آن هم هنوز تصاویر صمیمانه زیادی از همدیگر در صفحات مجازی خود منتشر میکنند.
بندیکت کامبربچ و اندرو اسکات در «شرلوک» (Sherlock)بندیکت کامبربچ و اندرو اسکات گرچه در سریال «شرلوک» نقش دو شخصیت رقیب، شرلوک و موریارتی را برعهده داشتند، اما در زندگی واقعی رابطهی دوستانهای با یکدیگر دارند.
هیو جکمن و راسل کرو در «بینوایان» (Les Misérables)نقشهای آن ها، ژان والژان و بازرس ژاور در فیلم «بینوایان» دشمنی زیادی با یکدیگر داشتند، اما رابطهی هیو جکمن و راسل کرو در واقعیت اینگونه نیست. در حقیقت، جکمن فعالیت بازیگری خود را مدیون کرو میداند، چرا که کرو با دادن توصیههایی ارزشمند به او کمک کرد دو تا از بزرگترین و موفقترین نقش هایش را به دست آورد.
لنا هیدی و پیتر دینکلیج در «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones)آشنایی لنا هیدی و پیتر دینکلیج با یکدیگر به پیش از بازی در سریال «بازی تاج و تخت» در نقش خواهر و برادری که چشم دیدن همدیگر را نداشتند، بازمی گردد و آنها هنوز نیز دوستان خوب یکدیگر هستند. در حقیقت، این دینکلیج بود که هیدی را برای بازی در نقش سرسی لنیستر به تهیه کنندگان این سریال پیشنهاد داد و اینگونه شد که او توانست این نقش موفق را به دست آورد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: بازیگران یکدیگر دارند مک کلن نقش دو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۳۹۵۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند.
به گزارش ایسنا، نام صدیقه (روحانگیز) سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».»
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.»
عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: «وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟»
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: «بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.»
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: «اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.»
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،
سامینژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.»
او گفته است: «قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»
انتهای پیام